test
test
test
test
test
test
test
test
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد وسعی کرد او را منصرف کند
اما نجار تصمیمش را گرفته بود
سرانجام صاحبکار درحالی که با تأسف بااین درخواست موافقت میکرد
ازاو خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه ای را به عهده بگیرد
نجار نیز چون دلش چندان به این کارراضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد وبا بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد وکار را تمام کرد
زمان تحویل کلید،صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت
این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری
نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد
درواقع اگر او میدانست که خودش قرار است دراین خانه ساکن شود لوازم ومصالح بهتری برای ساخت آن بکار میبرد وتمام دقت خود رامیکرد
این داستان زندگی ماست
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هرروز میسازیم نداریم
پس در اثر یک اتفاق میفهمیم که مجبوریم درهمین ساخته ها زندگی کنیم
اما فرصتها ازدست میروند وگاهی شاید،بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد
شما نجار زندگی خود هستید و روزها،چکشی هستند که بریک میخ از زندگی شما کوبیده میشوند
@~@~@~@~@~@
مراقب خانه ای که برای زندگی خود میسازید باشید.
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
سلام ای از دست رفته ی جانم
خوبی؟
اسمم را که هنوز به خاطر داری؟
یادت میاید آن روزی را که اول اسممان را خودت بر روی یک تنه ی درخت پیدا کردی که بدست من نوشته شده بود؟
بعد از دیدنش چقدر اعصابت بهم ریخته بود
بگذریم
اینجا هوا خیلی سرد است
راستش را بخواهی دارم از تب میسوزم،اما نمیدانم چرا انقدر سردم است
دکترها تجویز کرده اند که باید دمای بدنم را تا جایی که میتوانم پایین بیاورم اما خبر ندارند که من چقدر بی تو احساس سرما میکنم
اینجا دارد برف سنگینی میبارد آنجا چطور؟؟
احتمالا آنجا آفتابی به گرمای دستان تو و نوری به درخشش چشمان تو درحال تابیدن است
راستی یادت هست روزی را که بی هوا در میانی از جمعیت در آغوش گرفتمت؟
هنوز هم از یادآوری آن روز گونه هایم به سرخی گل رز مورد علاقیمان می شود
از آنجایی که تو فردی بسیار مهربان هستی برای آنکه ناراحت نشوم برگشتی و مرا به آرامی در آغوشت گرفتی
آغوشت خیلی سرد بود...اما نه به سردی ای که الان مبتلایش شدم...اما همان آغوش سردت پر از آرامش برای من افسرده بود
راستی چه شد که انقدر زود از من فاصله گرفتی؟؟چه شد که انقدر زود حست به من دگرگون شد؟؟
اگر میشد در نامه ات جوابم را بدهی عالی میشد...اما واقعا حیف که نمیشود...زیرا من تنها توان نوشتن برایت را داشتم،دیگر توان فرستادنش را ندارم
دوستت دارم ای از دست رفته ی جانم
از طرف من
به از دست رفته ی جان
..*~~~~~~~*..
Sepideh.MJ
راستی
من میخوام بدونم اگر شما به جای از دست رفته ی جانِ عاشق داستان من بودید چه جوابی به نامه اش میدادین؟؟
فقط نامه رو میخوندین و بعدش توی سطل زباله مینداختین یا جواب نامه رو بعد از خوندن میدادین؟
بدون خوندنش زیرش آتش روشن میکردین یا خودتون میرفتین پیشش و جوابشو میدادین؟
جواب نامه رو برام بفرستین تا به دست کسی که خیلی وقته که منتظره جوابشه برسونم🙂
ازت متنفرم
بُهت زده به من خیره شد
چیزی که شنیده بود رو باور نمی کرد
آب دهنش رو به زحمت قورت داد
انگار برای حرف زدن عجله داشته باشه با دست
عینکش رو کمی عقب داد و گفت
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم